قلبم را عصب کشی کردم...

قلبم را عصب کشی کردم...
قلبم را عصب کشی کردم...
دیگر نه از سردی نگاهی می لرزد..
و نه از گرمی آغوشی می تپد...





|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : زوریف
تاریخ : سه شنبه 10 بهمن 1391
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

/weblog/file/img/m.jpg
نازنین محسنی در تاریخ : 1394/9/23/allma - - گفته است :
دروود
تشکر از وب زیباتون
چند بیت از فرامرز عرب عامری

پختست روزگار چه آشی برای عشق
او می رود و من پرم از اشک پشت پا
----------------------------------------------
گریه وقتی می کنی در چشم من زیبا تری
ای که زیبایی برایم تر نمی خواهم تو را
---------------------------------------------
سردار جنگهای بد آورده ام بنام
از بس که شاهنامۀ من اشک و بوس داشت
------------------------------------------------
بگو به خاطره هایت دگر خیالی نیست
شب گذشته دلم را عصب کشی کردم
-----------------------------------------------
داغ دوری از لبش دکتر امانم را برید
بوسدارویی برای درد من تجویز کن
------------------------------------------------
بیماری مهلکیست در سینه ی من
آنقدر که بدخیم، تو را می خواهم


/weblog/file/img/m.jpg
نازنین محسنی در تاریخ : 1394/9/17/allma - - گفته است :
بگو به خاطره هایت دگر خیالی نیست
شب گذشته دلم را عصب کشی کردم
.............................
شب دیوانگی و روز سیاهش با من
عاشقان عشق بورزید گناهش با من
...............................
شهر را چشم انتظاریهای من برداشته
هر که در این کوچه می پیچد دلم پر می کشد
...............................
از من پس از تو چیز زیادی نمانده است
جز چشمهای تر که به در خشک می شوند
.................................
می دوختم زمین و زمان را به هم اگر
می خواستی به قدر سر سورنی مرا
..................................
داغ دوری از لبش دکتر امانم را برید
بوسدارویی برای درذ من تجویز کن
......................................
چند بیت از اشعار فرامرز عرب عامری


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: